بدی های برادران را فراموش کن، تا دوستی شانرا پایدار کنی . [امام علی علیه السلام]
معلم:وب معلمان واساتید ودانش آموزان ایران اسللامی
خطبه117
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:48 صبح  

 

خطبه 117

- پس از جنگ جمل در سال 36 هجری در ستایش از یاران ایراد کرد -

ستودن یاران نیکوکار.

شما یاران حق و برادران دینی من می‏باشید، در روز جنگ چون سپر محافظ دور کننده ضربت‏ها، و در خلوت‏ها محرم اسرار منید، با کمک شما پشت کنندگان به حق را می‏کوبم و به راه می‏آورم، و فرمانبرداری استقبال کنندگان را امیدوارم، پس مرا، با خیر خواهی خالصانه، و سالم از هر گونه شک و تردید، یاری کنید.به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.

خطبه (117)

و من کلام له علیه السلام

أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِی الدِّینِ وَ الْجُنَنُ یَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ بِکُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ وَ أَرْجُو طَاعَةَ الْمُقْبِلِ فَأَعِینُونِی بِمُنَاصَحَةٍ خَلِیَّةٍ مِنَ الْغِشِّ سَلِیمَةٍ مِنَ الرَّیْبِ فَوَاللَّهِ إِنِّی لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
خطبه116
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:46 صبح  

 

خطبه 116

سرزنش انسان‏های خود پرست

نه اموال خود را در راه خدایی که آن مال‏ها را روزی شما کرد می‏بخشید، نه جان‏ها را در راه خدای جان آفرین به خطر می‏افکنید دوست دارید مردم برای خدا شما را گرامی دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی‏دارید از فرود آمدن در خانه‏های گذشتگان عبرت گیرید، و از جدایی با نزدیک‏ترین برادران و دوستان پند پذیرید.

 

خطبه (116)

و من کلام له علیه السلام

فَلَا أَمْوَالَ بَذَلْتُمُوهَا لِلَّذِی رَزَقَهَا وَ لَا أَنْفُسَ خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خَلَقَهَا تَکْرُمُونَ بِاللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تُکْرِمُونَ اللَّهَ فِی عِبَادِهِ فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِکُمْ مَنَازِلَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ انْقِطَاعِکُمْ عَنْ أَوْصَلِ إِخْوَانِکُمْ


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
آثار امام خمینی(ره):
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:45 صبح  

سیره امام خمینی (ره)

آثار علمی امام خمینی (ره)

حضرت امام خمینی (س) در سال 1340 ق. یعنی سالی که وارد قم شدند تا سال 1355 ق. یعنی سال رحلت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) از محضر درس اساتید بزرگی استفاده کردند برخی از اساتید ایشان عبارتند از:

مشاهده کامل در ادامه متن...



آثار علمی امام خمینی (ره)

حضرت امام خمینی (س) در سال 1340 ق. یعنی سالی که وارد قم شدند تا سال 1355 ق. یعنی سال رحلت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) از محضر درس اساتید بزرگی استفاده کردند برخی از اساتید ایشان عبارتند از:
1- حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، مولف کتاب اسرار الصلاه و غیره متوفای 1343ق.
2- آقا میرزا سیدعلی یثربی کاشانی که از سال 1341 ق. تا 1347 ق. در قم بودند.
3- حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، صاحب شرح دعای سحر که از سال 1341 ق. تا 1349 ق. در قم بودند.[1]
4- آقا شیخ محمدرضا مسجد شاهی، صاحب وقایه الاذهان که در سالهای 1344- 1346 ق. در قم بودند.
5- آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی، صاحب رشحات البحار که در سالهای 1347-1354 ق. در قم بودند و امام خمینی در تمام این هفت‏سال از ایشان استفاده می‏کرده است.
6- حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم و صاحب کتاب دررالفوائد که امام خمینی از حدود سال 1345 تا 1355 ق. از درس فقه و اصول ایشان بهره می‏برده‏اند.
مطلب دوم:
تالیفات امام خمینی (س) در موضوعات دهگانه زیر است:
1- عرفان: در این رشته کتابهای متعددی نوشته‏اند که تاریخ تالیف آنها از 1347 تا 1355 ق. می‏باشد.
2- اخلاق: در این موضوع نیز کتابهای متعددی به زبان فارسی نگاشته‏اند که تاریخ تالیف آنها، میان سالهای 1355-1360 ق. می‏باشد و گویا این همان زمانی است که درس اخلاق می‏فرموده‏اند.
3- فلسفه: در این رشته گویا حاشیه اسفار داشته باشند که چندی پیش یکی از فضلای قم حاشیه‏ای از ایشان در مجله کیهان اندیشه (شماره‏های 11و18) نقل کرده بود.
4- فقه استدلالی: در فقه استدلالی کتابهای متعددی دارند که تالیف آنها مربوط به سالهای 1365 تا تاریخی است که حضرت امام از نجف به ایران آمدند؛ یعنی حدود سال 1397ق.
5- اصول فقه: در این زمینه هم رساله‏های متعددی دارند که تالیف آنها مربوط به سالهای قبل از 1370 تا حدود 1371 ق. می‏باشد.
6- رجال: در این موضوع بحثی دارند که در کتاب الطهاره درج شده است.
7- رساله عملیه: رساله‏ها و حاشیه‏های حضرت امام که برای مقلدان نوشته‏اند غیر از تحریرالوسیله که پیش از سال 1380ق. تالیف شده است.
8- حکومت: در این موضوع رساله ولایت فقیه و مجموعه گفتارها و نوشته‏های پس از پیروزی انقلاب را باید نام برد.
9- امامت و روحانیت: کتاب کشف الاسرار که حدود سال 1363ق. تالیف شده است، در این زمینه می‏باشد.
10- شعر: مجموعه اشعار حضرت امام خمینی (س) که دیوانی را تشکیل می‏دهد.
مطلب سوم:
اینکه گفته می‏شود حضرت امام تا پیش از رحلت آیت‏الله العظمی بروجردی یعنی سال 1380 ق. بین عامه مردم شهرتی نداشتند و پس از وفات آن مرحوم و شروع نهضت روحانیت و 15 خرداد 1342 ش. مردم کم کم با آن بزرگوار و شخصیت عظیم و آشنا شدند، مطلب صحیحی است؛ اما به این معنا نیست که امام خمینی پیش از سال 1342 به طور کلی گمنام و ناشناخته بوده‏اند، بلکه علاوه بر حوزه علمیه قم، بسیاری از علمای بلاد و حوزه‏های علمیه با ایشان و مقامات علمی و معنوی ایشان در کتابهای متعددی که پیش از شروع نهضت منتشر یا تالیف شده، کم و پیش بیان گردیده بود که از باب نمونه، کتابهای زیر را نام می‏بریم:
1- نقباء البشر، تالیف مرحوم علامه بزرگوار حاج آقا بزرگ تهرانی.
2- الذریعه الی تصانیف الشیعه، تالیف همان مرحوم.
3- فهرست کتب چاپ فارسی، تالیف مرحوم خان بابا مشار.
4- فهرست کتب چاپی عربی، تالیف همان مرحوم.
5- فهرست مولفین کتب چاپی، تالیف همان مرحوم.
6- آثار الحجه که در سال 1373 ق. تالیف شده است.
7- رجال قم، تالیف سیدمحمد مقدس زاده که در سال 1335 ش. چاپ شده است.
8- آیینه‏دانشوران که‏در سالهای 1351 تا 1353ق. تالیف و در سال 1353ق. منتشر شده است.
در این کتاب اخیر، درباره امام خمینی (س) : در آن تاریخ که سی و دو سال داشته‏اند چنین می‏نویسد:
آقا سیدروح الله از فضلا و دانشمندانی هستند که در خدمت آقای شاه آبادی درس خوانده و سالها از محضر عرفان و اخلاق آن جناب، بهره برده‏اند.
شرح حال ایشان را (البته با اندکی تصرف) این طور نقل می نمائیم:
آقا سیدروح الله آخرین فرزند آقا سیدمصطفی هندی است که ریاست علمیه قصبه خمین و حدود آن را دارا بوده و در سال 1321 ق. به دست‏یکی از خان‏های آن قصبه مقتول گشته. جد ایشان آقا سیداحمد معروف به سیدهندی است که از هندوستان به ایران آمده و در خمین، قصبه‏ای در 25 فرسخی قم متوطن شده.
ایشان در سال 1320 ق تولد یافته و تا سال 1349 ق که سن او به نوزده رسیده بود، از زادگاه خویش خارج نشده و چون وسیله تحصیل در آنجا فراهم نبوده، جز قسمت فارسی و پاره‏ای از علوم ادبی بیش نیاموخته. در همان سال به سلطان آباد عراق (اراک) رفته و در آنجا به درس خواندن پرداخته و پس از هجرت آیت‏الله حائری به قم، ایشان نیز به حوزه علمیه آمده و وقت‏خویش را بیشتر به تعلیم و تعلم کتب صدرالمتالهین گذارده و اکنون چند سال است در محضر آقامیرزا محمدعلی شاه آبادی اشتغال به عرفان دارند و هم از حوزه درس آیت ‏الله حائری بهره‏مند می‏شوند.
از نوشته‏های ایشان، شرح بر دعای ماثور سحرهای ماه رمضان است که در سال 1347 ق. اتمام یافته و دیگر رساله او مصباح الهدایه فی حقیقه الخلافه می باشد.
دیگر تعلیقاتی است‏ بر رساله قاضی سعید قمی که از عرفان امامیه به شمار می‏رود و این در شرح حدیث راس الجالوب است، در شرح دیگر از خود ایشان و تاریخ انجام آن 1348 ق. می‏باشد، دیگر حواشی بر شرح فصوص الحکم قیصری است که ناتمام است.
مولف کتاب آیینه دانشوران مرحوم حاج سیدریحان الله یزدی در سال 1378 ق. یا دو سه سال پس از آن در چاپ دوم این اثر، در تکمیل نوشته قبل می‏نویسد: از متخصصین علوم فلسفه و عرفان و از علاقه مندان به مطالعه کتب صدرالمتالهین در حوزه علمیه قم در روزگار تالیف این کتاب (آیینه دانشوران) دانشمندان عالیمقام آقای حاج آقا روح‏الله خمینی بودند به طوری که چکامه‏های دلنواز عارفانه آن جناب نیز ورد زبان ما دانشجویان بود. از آن جمله غزل شیرینی بود که هنوز مطلعش را فراموش نکرده‏ام:
من در هوای دوست گذشتم ز جان خویش
دل از وطن بریدم و از خاندان خویش
ولی اکنون که قریب سی سال از آن روزگار می‏گذرد، شهرت فقاهت‏ حضرت معظم له عالم گیر شده و از جمله آیات الله و مراجع تقلید شیعه به شمار می‏آیند.


[1] . حضرت آقای سبحانی گفته‏اند: حضرت امام درس هیئت را نیز نزد آقای رفیعی خوانده‏اند


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
روزه\
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:42 صبح  

 

روزه گرفتن

روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می کند... خودداری نماید.»[1]
«روزه» در فرهنگ اسلام از جایگاه والایی برخوردار است و آثار و برکات فراوانی با خود به ارمغان می آورد و از معدود عباداتی است که نصیب امّت اسلامی گشته است.
میهمانی خدا
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و اله ـ از روزه با عنوان «ضیافه الله» یعنی مهمانی الهی یاد می کند و درباره ماه رمضان می فرماید:
«هو شهر دعیتم فیه الی ضیافه الله»[2]
رمضان، ماهی است که در آن، به میهمانی خدا خوانده شده اید.
حضرت امام خمینی رحمهالله علیه پیرامون «ضیافت الله» می فرماید:
«شماها در ماه مبارک رمضان، مهمان خدا هستید، مهماندار خداست، و مخلوق، مهمان اوست... ما باید حساب کنیم ببینیم که این ضیافت چی بوده است و ما چقدر راه یافتیم به این ضیافت ... این ضیافت، همه اش ترک است، ترک شهوات از قبیل خوردنیها و نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا می کند. خداوند دعوت کرده ما را به انیکه شما باید وارد بشوید در این مهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست. ترک هواها، ترک خوردنیها، ترک منی ها، منیت ها ... من به شما آقایان و به هر کس که این کلمات می رسد و خصوصاً طبقه جوان عرض می کنم که آیا در این مهمان خانه رفتید؟ استفاده کردید؟ از شهوات، خصوصاً شهوات معنوی، چشم پوشیدید؟ ...»[3]
خداوند با فراخوانی مؤمنان به مهمانسرای خویش، در واقع او را از زندگی مادّی، که سفره مشترک انسان و حیوان، مؤمن و کافر، و نیکوکار و بدکار است جدا کرده و در جوار خویش جای داده است. در این جشن پرشکوه:
میزبان: خداوند بزرگ.
قاصد: رسول بزرگوار اسلام.
نامه دعوت: قرآن مجید.
میهمان: بندگان مؤمن.
پذیرایی کنند: فرشتگان الهی.
و موعد: ماه مبارک رمضان است.
خداوند برای هر چه باشکوه برگزار کردن این «سور» «تحفه» های زیر را به مهمانان خویش تقدیم می کند:
آنها را کرامت ویژه می بخشد.
نَفَس کشیدن آنها را «تسبیح» محسوب می کند.
خواب آنها را عبادت می داند.
اعمالشان را می پذیرد.
دعایشان را مستجاب می کند.
درهای بهشت را به رویشان باز می کند.
درهای دوزخ را بکلی می بندد.
شیاطین را به زنجیر می کشد.
به هر آیه ای که تلاوت کنند، ثواب یک ختم قرآن می دهد.[4]
حکمت روزه
روزه هم مانند سایر احکام متین اسلام، از حکمت و مصلحت خاصی سرچشمه می گیرد. روایات متعدّدی با تعبیرهای گوناگون، گوشه ای از حکمت نهفته آن را بیان می کند، در زیر به چهار مورد آن اشاره می کنیم:
الف ـ اخلاص و خودسازی
حضرت زهرا سلام الله علیها فرموده است:
«فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص»[5]
خداوند، روزه را برای تثبیت اخلاص (در دل مردم) واجب کرده است.
«صائم» با خودداری از خواسته های نفسانی، فرمان خدا را به اجرا می گذارد و با عالم ملکوت، پیوند معنوی برقرار می کند و چون کارهای حیوانی را رها کرده، درونش صفا و جلا می یابد. همین طور، همگام با امساک از لذّات جسمانی، از لذّتهای حرام روحانی نیز پرهیز می کند و امتناع می ورزد.
ب ـ تعدیل قوای جسمانی
دوّمین حکمتی که در روزه نهفته است، تعدیل و تنظیم بدن صائم است؛ به این بیان که دستگاههای مختلف بدن در طول یک سال فعالیت شبانه روزی، ممکن است دچار عارضه و فرسودگی یا خستگی مفرط گردند که اگر به آنها رسیدگی نشود. آسیب کلی ببیند. از این رو، خداوند حکیم برای حفظ سلامتی و ترمیم و تعدیل قوای جسمانی مؤمن، روزه را واجب کرده است. شاهد این گفتار، سخن حکیمانه رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله ـ است که فرمود:
«صوموا تصحوا»[6]
روزه بگیرید تا سالم بمانید.
ج ـ تمرین تقوا
سوّمین حکمت مهمّ روزه داری، ممارست و تمرین «پرهیزکاری» است. مسلمان با تمرین یک ماهه خود در ماه مبارک رمضان، از ارضای تمایلات نفسانی خودداری می کند تا به نفس خویش بقبولاند که توانایی ایستادگی در برابر کارهای ناروا را دارد، به عنوان نمونه روزه دار:
با نخوردن غذای حلال خود، تمرین می کند که به اموال دیگران دست درازی نکند. با نرفتن نزد همسر خویش، درک می کند که به ناموس دیگران نباید چشم طمع دوخت.
با بستن زبان از دروغ بر خدا و پیامبر ـ صلی الله علیه و اله ـ یاد می گیرد که هر کلامی را بر زبانش جاری نکند.
مسأله تمرین تقوا و افزایش درجه آن را قرآن در آیه «روزه» بصراحت بیان کرده، پس از بیان وجوب روزه فرموده است:
«لعلکم تتقون»[7]
شاید شما تقوا پیشه کنید.
د ـ کم شدن فاصله فقیر و غَنی
احساس نیاز و نداری و چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی و محرومیت، حکمت دیگر روزه است. به این معنا که ثروتمندان مسلمان در طول سال، از نعمت و رفاه برخوردارند و هر زمان، هر چه اراده کنند، در اختیارشان قرار می گیرد، دیگر چگونه به یاد محرومان باشند؟ و از کجا بفهمند که «گرسنگی» چه دردی است؟ آنان باید یک ماه با گرسنگی و تشنگی
دمساز شوند تا طعم تلخ آن را بچشند و دل رفاه زده آنان قدری به حال محرومان بسوزد: از امام حسین ـ علیه السلام ـ پرسیدند: چرا خدا روزه را واجب کرده است؟ فرمود:
«لیجد الغنی مس الجوع فیعود بالفضل علی المسکین»[8]
تا توانمند گرسنگی را لمس کند و مازاد بر نیاز را بر مستمند باز گرداند.
ه ـ یادآوری آخرت
آخرین حکمتی که در اینجا به آن می پردازیم به خاطر آوردن آخرت است. حضرت رضا ـ علیه السلام ـ طی گفتار متینی این پرسش را طرح می کند که:
چرا فرمان روزه داری بر بندگان صادر شده است، آن گاه در پاسخ می فرماید:
«لکی یعرفوا ألم الجوع و العطش فیستدلوا علی فقر الاخره»[9]
تا درد گرستگی و تشنگی را بفهمد و بر بیچارگی سرای دیگر رهنمون گردند.
از این رو، پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و اله ـ در یکی از خطبه هایی که در آستانه ماه مبارک رمضان ایراد کرد، فرمود:
«... و اذکروا بجوعکم و عطشکم فیه جوع یوم القیمه و عطشه ...»[10]
با گرسنگی و تشنگی تان در این ماه گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به یاد آورید.
مراتب روزه داری
امیرمؤمنان، صلوات الله علیه روزه را دارای سه مرتبه دانسته، و می فرماید:
«صوم القلب خیر من صیام اللسان و صیام اللسان خیر من صیام البطن»[11]
روزه دل بهتر از روزه زبان و روزه زبان برتر از روزه شکم است. ملا مهدی نراقی این مراتب را نام گذاری کرده و در توضیح هر یک می نویسد:
«1. روزه عام که نگه داشتن شکم و شهوت است و فایده آن، رفع تکلیف و آزادی از دوزخ است.
2. روزه خاص که بایستی علاوه بر مرتبه اوّل، چشم، گوش، زبان، دست، پا و دیگر جوارح را نیز از آلوده شدن به گناه حفظ کرد و ثوابهای وعده داده شده از سوی خدا (بیشتر) به چنین روزه ای تعلق می گیرد.
3. روزه خاص الخاص که در این مرحله، علاوه بر رعایت دو مرحله پیش، دل نیز از افکار دنیوی، اخلاق زشت و همّت پست، روزه می گیرد و از غیر خدا بکّلی گسسته می گردد.»[12]
آداب روزه داری
آیا تاکنون دیده اید کسی در مجلس عزا و سوگواری، اشعار شاد و فرحزا بخواند و شاد و خندان باشد؟ یا دیده اید شخصی با شال عزا در مجلس جشن و سرور شرکت کند و گریه کند؟
اگر پاسختان منفی است، دلیلتان چیست؟ شاید شما هم به این مطلب اذعان داشته باشید که شرکت در هر مجلسی تشریفات خاص خود را می طلبد.
حال، با توجه به اینکه «صائم» در مدّت روزه داری، در حریم قدس الهی و ضیافت الله داخل می شود و از سوی پروردگار پذیرایی می شود. شایسته است آداب ویژه چنین محفلی را مراعات کند، تا بیشتر مورد لطف «صاحب خانه» قرار گیرد. اینک از آن آداب:
الف ـ پرهیز از گناهان
هر گناهی، خشم و غصب الهی را برمی انگیزد؛ امّا در ماه مبارک رمضان، آلوده شدن به گناه، زشتی بیشتری دارد، بدین خاطر میهمان خدا نباید گرد آن بگردد.
روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و اله ـ پیرامون ماه مبارک رمضان سخن می گفت، امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ پرسید:
ای رسول خدا! برترین عمل در این ماه چیست؟
پیامبر ـ صلی الله علیه و اله ـ پاسخ داد:
پرهیز از هر چه خدا حرام کرده است.[13]
با این وصف، بسیاری از روزه داران اگر دست از گناه نشویند، جز تشنگی و گرسنگی، طرفی نمی بندند. حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید:
«ما یصنع الصائم بصیامه إذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه»[14]
روزه داری که زبان، گوش، چشم و اعضا و جوارحش را (از گناه) حفظ نکند، با روزه خود چه می کند؟
یعنی این روزه چه سودی برای او دارد؟
ب ـ انجام واجبات
دوّمین وظیفه میهمان خدا این است که بقیه دستورات الهی را نادیده نگیرد، که این خود، بزرگترین بی ادبی در محضر ربوبی است و چنین میهمانی نزد ملکوتیان انگشت نما می شود. به نظر شما آیا روزه داشتن و نماز نخواندن، روزه گرفتن و خمس ندادن، روزه داری و مردم آزاری و ... با هم سازگاری دارد؟
ج ـ پرستش و نیایش
از دیگر آداب ماه خدا، نیایش و پرستش داوطلبانه است. فراوانی نمازها و دعاهای ماه رمضان، گویای اهمیّت آن است. روزه دار با تشریفات ویژه به «ضیافت الله» دعوت شده و چه نیکوست که با هدیه گرانبهایی به محضر خدای سبحان شرفیاب گردد و زیباترین هدیّه به پیشگاه الهی، ساییدن پیشانی به خاک و بالا بردن دست نیاز است.

د ـ تلاوت قرآن
ماه رمضان، بهار قرآن است، قرآن و رمضان؛ پیوندی دیرینه دارند زیرا یکی از شبهای مبارک رمضان، یعنی شب قدر ظرفیت نزول قرآن را دارا بوده و سزاوار است که روزه دار، این پیوند را نگسلد و با ترتیل آیه های روح بخش قرآن، فضای ملکوتی ماه خدا را عطرآگین سازد که به گفته آورنده قرآن:
«من تلا فیه آیه من القرآن کان له مثل أجر من ختم القرآن فی غیره من الشهور»[15]
کسی که یک آیه از قرآن را در ماه رمضان تلاوت کند، به اندازه اجر یک ختم قرآن در دیگر ماهها نصیبش می شود.
ه ـ آداب دیگر
آنچه گفته شد، مهمترین آداب میهمانی خدا بود، به برخی دیگر فقط اشاره می کنیم.
صدقه به فقرا و مستمندان، احترام به بزرگترها، مهربانی نسبت به کوچک ترها، صله رحم، ترحّم به یتیمان، توبه و استغفار، افطاری دادن، خوش خلقی، مدارا نسبت به زیردستان، صلوات بر محمد و آل محمد و ... .»[16]
آثار ارزشمند روزه داری
ارزنده ترین اثر هر عبادتی، همان اطاعت از دستور خداوند بزرگ است و آثار دیگر به دنبال آن نصیب شخص عابد می گردد. اما انسان روزه دار علاوه بر تمام آثار گرانبهایی که از این رهگذار به دست می آورد، مشمول لطف ویژه الهی می گردد. خداوند درباره آن چنین فرموده است:
«الصوم لی و أنا أجزی به»[17]
روزه برای من است و من به آن پاداش می دهم (یا من خود پاداش آن هستم).


[1] . توضیح المسائل، امام خمینی، احکام روزه.
[2] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 356.
[3] . صحیفه نور، ج 20، صفحه 210.
[4] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 356، 358 (اقتباس از خطبه شعبانیه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ )
[5] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 368.
[6] . همان، صفحه 255
[7] . بقره (2)، آیه 183.
[8] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 375.
[9] . همان، صفحه 396.
[10] . همان، صفحه 356.
[11] . شرح غررالحکم، ج 4، صفحه 223.
[12] . جامع السعادات، ج 3، صفحه 381، بیروت.
[13] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 358.
[14] . همان، صفحه 295.
[15] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 357.
[16] . بحارالانوار، ج 96، صفحه 356، 357.
[17] . همان، صفحه 255. (کلمه اجزی را اُجْزی هم خوانده اند که معنایش می شود: من خود پاداش آنم.)


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
خطبه 115
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:41 صبح  

 



خطبه 115

- این خطبه در شهر کوفه در سال 38 هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد -

1 ویژگی‏های پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

خداوند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت کننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد.پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بدون سستی و کوتاهی، رسالت پروردگارش را رسانید، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر تراشی جنگید.پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیشوای پرهیزکاران، و روشنی بخش چشم هدایت شدگان است.

(و از همین خطبه است)

2 اندرز یاران

مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بودید، از خانه‏ها کوچ می‏کردید، در بیابان‏ها سرگردان می‏شدید، و بر کردارتان اشک می‏ریختید و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه می‏زدید سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها می‏کردید و هر کدام از شما تنها به کار خود می‏پرداختید، و به دیگری توجّهی نداشتید.افسوس، آنچه را به شما تذّکر دادند فراموش کردید، و از آنچه شما را ترساندند، ایمن گشتید گویا عقل از سرتان پریده، و کارهای شما آشفته شده است.

3 تعریف یارانی که به شهادت رسیدند

به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا میان من و شما جدایی اندازد، و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرماید.به خدا سوگند، آنان مردمی بودند، نیک اندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق، و ترک کنندگان ستم.پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاویدان آخرت و کرامت گوارا، پیروز شدند.

4 خبر از خونریزی و شکمبارگی حجّاج بن یوسف ثقفی

آگاه باشید، به خدا سوگند پسرکی از طایفه ثقیف - حجّاج بن یوسف - بر شما مسلّط می‏گردد که هوسباز و گردن کش و ستمگر است، سبزه زارهای «اموال و داراییها» شما را می‏چرد و چربی شما را آب می‏کند.ابو وذحه:بس کن.

(وذحه، نوعی سوسک است، چون ماجرایی با حجّاج دارد، او را «ابو وذحه» خطاب فرمود، که اینجا جای آوردن آن نیست «می‏گویند وذحه، سوسک مخصوصی است حجّاج را گزید که بدنش ورم کرد و مرد»)

 

خطبه (115)

و من خطبة له علیه السلام

أَرْسَلَهُ دَاعِیاً إِلَى الْحَقِّ وَ شَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ فَبَلَّغَ رِسَالَاتِ رَبِّهِ غَیْرَ وَانٍ وَ لَا مُقَصِّرٍ وَ جَاهَدَ فِی اللَّهِ أَعْدَاءَهُ غَیْرَ وَاهِنٍ وَ لَا مُعَذِّرٍ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى وَ بَصِیرَةُ مَنِ اهْتَدَى

مِنْهَا وَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ إِذاً لَخَرَجْتُمْ إِلَى الصُّعُدَاتِ تَبْکُونَ عَلَى أَعْمَالِکُمْ وَ تَلْتَدِمُونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَرَکْتُمْ أَمْوَالَکُمْ لَا حَارِسَ لَهَا وَ لَا خَالِفَ عَلَیْهَا وَ لَهَمَّتْ کُلَّ امْرِئٍ مِنْکُمْ نَفْسُهُ لَا یَلْتَفِتُ إِلَى غَیْرِهَا وَ لَکِنَّکُمْ نَسِیتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ فَتَاهَ عَنْکُمْ رَأْیُکُمْ وَ تَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ اللَّهَ فَرَّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أَلْحَقَنِی بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِی مِنْکُمْ قَوْمٌ وَ اللَّهِ مَیَامِینُ الرَّأْیِ مَرَاجِیحُ الْحِلْمِ مَقَاوِیلُ بِالْحَقِّ مَتَارِیکُ لِلْبَغْیِ مَضَوْا قُدُماً عَلَى الطَّرِیقَةِ وَ أَوْجَفُوا عَلَى الْمَحَجَّةِ فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَى الدَّائِمَةِ وَ الْکَرَامَةِ الْبَارِدَةِ أَمَا وَ اللَّهِ لَیُسَلَّطَنَّ عَلَیْکُمْ غُلَامُ ثَقِیفٍ الذَّیَّالُ الْمَیَّالُ یَأْکُلُ‏ خَضِرَتَکُمْ وَ یُذِیبُ شَحْمَتَکُمْ إِیهٍ أَبَا وَذَحَةَ

أقول الوذحة الخنفساء و هذا القول یومئ به إلى الحجاج و له مع الوذحة حدیث لیس هذا موضع ذکره


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
طلب باران:
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:39 صبح  


خطبه صد و چهارده نهج البلاغه امام علی (ع)

خطبه‏اى از آن حضرت ( ع ) در طلب باران

بار خدایا ، کوههاى ما از خشکى شکافته و زمین ما تیره شده . ستورانمان تشنه‏اند و در آغلهاى خود سرگشته‏اند . همانند مادران فرزند مرده مى‏نالند . از آمد و شدهاى بیهوده به چراگاهها ملول شده‏اند و از اشتیاق به آبشخورها به ستوه آمده‏اند . [ بار خدایا ، ترحم فرماى به ناله گوسفندان و شوق ماده شتران به آبشخورها . ] بار خدایا ،

ترحم فرماى به سرگشتگى آنها ، آنگاه که در راه مى‏روند و به ناله‏هایشان ، آنگاه که به آغلهایشان در مى‏آیند . بارخدایا ، بیرون آمده‏ایم به سوى تو ، هنگامى که خشکسالى چونان اشترى لاغر بر سر ما آمده . و ابرهاى بارانزاى نه بدان گونه‏اند که مى‏نمایند . اى خداوند ، تویى امید دردمندان و چاره‏ساز خواهندگان . در هنگامى که مردمان نومید شده‏اند و ابر ، باران خود را باز داشته و چرندگان هلاک شده‏اند تو را مى‏خوانیم . بار خدایا که ما را به اعمالمان مؤاخذت نفرمایى و به گناهانمان مگیرى . رحمت خود را با ابرهاى بارنده‏ات و بهار پربارانت و روییدنیهاى شادى افزایت بر ما ارزانى دار . از تو بارانى درشت و تندبار مى‏خواهیم تا آنها را که مرده‏اند زنده‏سازى و آنچه را که از دست رفته است تدارک فرمایى . اى خداوند ، بارانى از تو مى‏خواهیم جانبخش و سیراب کننده که همه را دربر گیرد و به همه جاى برسد . بارانى پاکیزه ، برکت دهنده ،

گوارا و پر نعمت ، که گیاهش بسیار بود و شاخه‏هایش پربار و برگهایش تر و تازه که بدان بندگان ناتوانت را تن و توش دهى و بلاد مرده‏ات را زنده‏گردانى .

بارخدایا ، بارانى عطا کن تا زمینهاى بلند پر علف شوند و در زمینهاى پست آب روان گردد و پیرامون ما سبز و خرم شود و میوه‏هایمان فراوان گردد و ستورانمان به راحت رسند و مردمان دور از ما نیز از آن تمتع برند و صحراها و مزارع آفتاب زده ، از آن بهره‏مند گردند .

از برکات واسعه خود و از عطایاى سرشارت بر بندگان بیچاره‏ات و وحشیانى ،

که در صحراها رها شده‏اند ، بخشش فرماى .

بر ما ببار بارانى که زمین را سیراب کند ، پى در پى ببارد و فراوان ببارد ، به گونه‏اى که قطره‏هایش بر هم آید و دنباله‏اش بریده نشود . ابرى که برقش باران در پى داشته باشد نه ابر بى‏باران که افق را پوشد و نه ابر سفید کم باران و همراه با بادهاى سرد ، تا قحطى زدگان با گیاه فراوانش فراخ نعمت شوند . و به برکت آن رنجدیدگان به راحت رسند . تو باران را وقتى مى‏فرستى که مردمان نومیدند و رحمت خود بر همگان مى‏پراکنى . تویى یاور ما و درخور ستایش .

 

و من خطبة له ع و فیها مواعظ للناس

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْوَاصِلِ اَلْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ اَلنِّعَمَ بِالشُّکْرِ نَحْمَدُهُ عَلَى آلاَئِهِ کَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلاَئِهِ وَ نَسْتَعِینُهُ عَلَى هَذِهِ اَلنُّفُوسِ اَلْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ اَلسِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِیَتْ عَنْهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُهُ عِلْمٌ غَیْرُ قَاصِرٍ وَ کِتَابٌ غَیْرُ مُغَادِرٍ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِیمَانَ مَنْ عَایَنَ اَلْغُیُوبَ وَ وَقَفَ عَلَى اَلْمَوْعُودِ إِیمَاناً نَفَى إِخْلاَصُهُ اَلشِّرْکَ وَ یَقِینُهُ اَلشَّکَّ وَ نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ شَهَادَتَیْنِ تُصْعِدَانِ اَلْقَوْلَ وَ تَرْفَعَانِ اَلْعَمَلَ لاَ یَخِفُّ مِیزَانٌ تُوضَعَانِ فِیهِ وَ لاَ یَثْقُلُ مِیزَانٌ تُرْفَعَانِ عَنْهُ أُوصِیکُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّتِی هِیَ اَلزَّادُ وَ بِهَا اَلْمَعَاذُ زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ دَعَا إِلَیْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ وَ وَعَاهَا خَیْرُ وَاعٍ فَأَسْمَعَ دَاعِیهَا وَ فَازَ وَاعِیهَا عِبَادَ اَللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اَللَّهِ حَمَتْ أَوْلِیَاءَ اَللَّهِ مَحَارِمَهُ وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ حَتَّى أَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ فَأَخَذُوا اَلرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ وَ اَلرِّیَّ بِالظَّمَإِ وَ اِسْتَقْرَبُوا اَلْأَجَلَ فَبَادَرُوا اَلْعَمَلَ وَ کَذَّبُوا اَلْأَمَلَ فَلاَحَظُوا اَلْأَجَلَ ثُمَّ إِنَّ اَلدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ غِیَرٍ وَ عِبَرٍ فَمِنَ اَلْفَنَاءِ أَنَّ اَلدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِئُ سِهَامُهُ وَ لاَ تُؤْسَى جِرَاحُهُ یَرْمِی اَلْحَیَّ بِالْمَوْتِ وَ اَلصَّحِیحَ بِالسَّقَمِ وَ اَلنَّاجِیَ بِالْعَطَبِ آکِلٌ لاَ یَشْبَعُ وَ شَارِبٌ لاَ یَنْقَعُ وَ مِنَ اَلْعَنَاءِ أَنَّ اَلْمَرْءَ یَجْمَعُ مَا لاَ یَأْکُلُ وَ یَبْنِی مَا لاَ یَسْکُنُ ثُمَّ یَخْرُجُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى لاَ مَالاً حَمَلَ وَ لاَ بِنَاءً نَقَلَ وَ مِنْ غِیَرِهَا أَنَّکَ تَرَى اَلْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً وَ اَلْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً لَیْسَ ذَلِکَ إِلاَّ نَعِیماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّ اَلْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَیَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ فَلاَ أَمَلٌ یُدْرَکُ وَ لاَ مُؤَمَّلٌ یُتْرَکُ فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَعَزَّ سُرُورَهَا وَ أَظْمَأَ رِیَّهَا وَ أَضْحَى فَیْئَهَا لاَ جَاءٍ یُرَدُّ وَ لاَ مَاضٍ یَرْتَدُّ فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَقْرَبَ اَلْحَیَّ مِنَ اَلْمَیِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ وَ أَبْعَدَ اَلْمَیِّتَ مِنَ اَلْحَیِّ لاِنْقِطَاعِهِ عَنْهُ إِنَّهُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ بِشَرٍّ مِنَ اَلشَّرِّ إِلاَّ عِقَابُهُ وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ بِخَیْرٍ مِنَ اَلْخَیْرِ إِلاَّ ثَوَابُهُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنَ اَلدُّنْیَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِیَانِهِ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنَ اَلْآخِرَةِ عِیَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ اَلْعِیَانِ اَلسَّمَاعُ وَ مِنَ اَلْغَیْبِ اَلْخَبَرُ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ زَادَ فِی اَلْآخِرَةِ خَیْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ اَلْآخِرَةِ وَ زَادَ فِی اَلدُّنْیَا فَکَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رَابِحٍ وَ مَزِیدٍ خَاسِرٍ إِنَّ اَلَّذِی أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ اَلَّذِی نُهِیتُمْ عَنْهُ وَ مَا أُحِلَّ لَکُمْ أَکْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَیْکُمْ فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا کَثُرَ وَ مَا ضَاقَ لِمَا اِتَّسَعَ قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلاَ یَکُونَنَّ اَلْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ اَلْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اَللَّهِ لَقَدِ اِعْتَرَضَ اَلشَّکُّ وَ دَخِلَ اَلْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ اَلَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ اَلَّذِی فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ فَبَادِرُوا اَلْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ اَلْأَجَلِ فَإِنَّهُ لاَ یُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلْعُمُرِ مَا یُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلرِّزْقِ مَا فَاتَ اَلْیَوْمَ مِنَ اَلرِّزْقِ رُجِیَ غَداً زِیَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ اَلْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ اَلْیَوْمَ رَجْعَتُهُ اَلرَّجَاءُ مَعَ اَلْجَائِی وَ اَلْیَأْسُ مَعَ اَلْمَاضِی فَ اِتَّقُوا اَللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
شب آرزوها:
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:37 صبح  

اعمال لیلة الرغائب

شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب می‌گویند و از برای آن عملی از حضرت رسول
صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علاّمه
در اجازه بنی زهره نقل کرده‌اند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او
آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالی
بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان
فصیح پس با وی گوید ای حبیب من! بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدّت و سختی
گوید تو کیستی؟ بخدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرین‌تر از
کلام تو نشنیده‌ام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم.



اعمال لیلة الرغائب

شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب می‌گویند و از برای آن عملی از حضرت رسول
صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علاّمه
در اجازه بنی زهره نقل کرده‌اند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او
آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالی
بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان
فصیح پس با وی گوید ای حبیب من! بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدّت و سختی
گوید تو کیستی؟ بخدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرین‌تر از
کلام تو نشنیده‌ام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم.

 گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال
بجا آوردی؛ امشب بنزد تو آمدم تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائی تو باشم و وحشت
را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه
قیامت پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو معدوم نخواهد شد.


وکیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه
میداری چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز می‌گذاری هر
دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ
و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ می‌خوانی و چون فارغ شدی از نماز هفتاد
مرتبه می‌گوئی« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَعَلی
آلِهِ» پس به سجده می روی و هفتاد مرتبه می‌گوئی:« سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ
الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس سر ازسجده برمی‌داری وهفتاد مرتبه می‌گوئی«رَبِّ
اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیُّ
الاَعْظَمُ» پس باز به سجده می‌روی و هفتاد مرتبه می‌گوئی:« سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ
رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس حاجت خود را می‌طلبی که انشاءالله برآورده
خواهد شد.


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
ارتباط با امام زمان:
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:35 صبح  


ارتباط با امام زمان(عج)

 شناخت و ایمان نسبت به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی می‌کردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان‌الهی، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کرده‌اند

.تقوا 2. عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس می‌باشد یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصه‌اش انجام واجبات و ترک محرمات می‌شود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پله‌اش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت به جایی می‌رسد که خداوند متعال می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمی‌میرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمی‌میری و من بی‌نیاز هستم و محتاج نمی‌شوم، تو را هم بی‌نیاز قرار می‌دهم که محتاج نمی‌شوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا می‌کند، تو را هم به صورتی قرار می‌دهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا می‌کند.[1]
برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.
تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت‌ولی‌عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید،‌‌امام می‌فرماید: «...پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک می‌شود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک می‌شود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید».
پس آنچنان که از کلمات گهربار آن وجود مقدس دانسته می‌شود، تنها چیزی که نمی‌گذارد به آن حضرت نزدیک شویم ، اعمال سوء و گناهان ماست که آن مولا را ناراحت می‌سازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب می‌شود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بُعد روحی و جسمی از آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- پیش آید و اعمال شایسته ما، این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس می‌گردد.
در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- همین نکته را باز تذکر نموده‌اند که پسر مهزیار نقل می‌کند که پس از توسلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف می‌شود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از سلام و معرفی خود، به این‌که از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌کنی ای ابالحسن؟
گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.
گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص پس از مقدماتی، عتی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌برد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او می‌فرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟!
آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟[2]
پس مهم‌ترین عامل،که موجب ایجاد انس با مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و از بین رفتن موانع بهره‌مندی از فیض حضور آن حضرت می‌گرددتقوا،پرهیزکاری و ترک محرمات و انجام واجبات الهی است.
امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس می‌باشد. در حدیث گرانبهایی که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال می‌کند: «آیا شما برای من دعا می‌نمایید؟ امام رضا-علیه السلام- می‌فرماید: آیا تو غیر از این را گمان می‌کنی؟ راوی جواب می‌گوید: خیر و سپس حضرت می‌فرماید:
اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی؟»[3]
این یک قاعده کلی است که هر قدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت لذا امام در حدیث می‌فرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم.
گاهی می‌شود محّب و عاشق، از یک دوستی عادی گام فراتر می‌گذارد به گونه‌ای که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمی‌کند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بی چون و چرا، اجرا کند در این صورت مقام محبت و مودت به آخرین درجه خود می‌رسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالت و رابطه‌ای بین عاشق و معشوق پدید آمد، هیچ چیز نمی‌تواند مانع اتصال گردد و هیچ سدی نمی‌تواند در برابر عاشق بایستد. از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده می‌کند در لطف و مهرورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمی‌کند او را در سرای خویش میهمان می‌نماید و پذیرایی و میهمان‌نوازی از او را به حد اعلی می‌رساند از او می‌خواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت محبت و دوستی از بین نرود.
اگر این حالت علاقه با نهایت درجه‌اش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمی‌توان مثل و مانند آن عنایات و محبت‌ها را در دنیا یافت، به او خواهد شد.
اگر دل از علائق کنده باشی به منزل بار خود افکنده باشی
البتّه وسائل و راه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌تواند موجب قرب و نزدیک شدن به آن حضرت گردد که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌گردد:
1. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- .
2. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات.
3. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم.
4. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس.
5. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او.
6. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.»[4]
7. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت .
8. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک.
9. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آن‌ها،آثاری بس شگفت‌انگیز دارد.
10. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیه‌ای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است.
11. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت.
12. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عمه‌اش زینب-علیها السلام-.
13. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آن‌ها.
14. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار.
البتّه از این نکته نباید غافل شد که ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات می‌باشد و می‌تواند جلوه‌های دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد .
خدایا توفیق درک انس و محبت مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و توفیق زیارت آن حضرت را به ما آن عنایت فرما و ما را از سربازان و یاوران مخلص آن حضرت مقرر گردان

 

.......................

[1] . مستدرک وسائل‌الشیعه ج 11، ص 258.
[2] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری.
[3] . اصول کافی، ج 2، ص 652.
[4] . بحارالانوار، 52 ص، غیبه الطوسی ص 290.


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
خطبه113
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:33 صبح  

خطبه 113

1 ارزش ستایش و شهادت به یگانگی خدا 

ستایش خداوندی را سزاست که حمد و ستایش را به نعمت‏ها، و نعمت‏ها را به شکرگزاری پیوند داد خدای را بر نعمت‏هایش آنگونه ستایش می‏کنیم که بر بلاهایش.و برای به راه آوردن نفس سرکش که در برابر اوامر الهی سستی می‏کند و در ارتکاب زشتی‏ها که نهی فرمود شتاب دارد، از خدا یاری می‏خواهیم، و از گناهانی که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را بر شمرده و ثبت کرده، طلب آمرزش می‏کنیم:علم خداوندی که کمترین نارسایی نداشته، و کتابی که چیزی را وانگذاشته است.به خدا ایمان داریم، ایمان کسی که غیب‏ها را به چشم خود دیده، و بر آنچه وعده داده‏اند آگاه است، ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده، و یقین آن شک را نابود کرده است.و گواهی می‏دهیم که خدایی نیست جز خدای یکتا، نه شریکی دارد و نه همتایی، و گواهی می‏دهیم که حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «که درود خدا بر او و خاندانش باد» این دو گواهی - شهادتین - گفتار را بالا می‏برند، و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می‏رسانند، ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد، و اگر بردارند با چیزی دیگری سنگین نخواهد شد.

2 سفارش به تقوی 

ای بندگان خدا شما را به تقوای الهی سفارش می‏کنم، که زاد و توشه سفر قیامت است.تقوا توشه‏ای است که به منزل رساند، پناهگاهی است که ایمن می‏گرداند.بهترین گوینده آن را به گوش مردم خوانده و بهترین شنونده آن را فرا گرفت، پیامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند.پس خواننده، دعوت خود را به خوبی شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند.ای بندگان خدا همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرّمات باز می‏دارد، و قلب‏هایشان را پر از ترس خدا می‏سازد، تا آن که شب‏های آنان با بی خوابی و روزهایشان با تحمل تشنگی و روزه‏داری، سپری می‏گردد، که آسایش آخرت را با رنج دنیا و سیراب شدن آنجا را با تحمل تشنگی دنیا به دست آوردند.اجل و مرگ را نزدیک دیده و در اعمال نیکو شتاب کرده‏اند، آرزوهای دنیایی را دروغ خواندند و مرگ به درستی نگریستند.

3 شناخت دنیا 

آری همانا دنیا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی‏ها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودی، آن که:روزگار کمان خود را به زه کرده، تیرش به خطا نمی‏رود، و زخمش بهبودی ندارد، زنده را با تیر مرگ هدف قرار می‏دهد، و تندرست را با بیماری از پا در می‏آورد، و نجات یافته را به هلاکت می‏کشاند.دنیا خورنده ایست که سیری ندارد، و نوشنده‏ای است که سیراب نمی‏شود، و نشانه رنج دنیا آن که آدمی جمع آوری می‏کند آنچه را که نمی‏خورد، و می‏سازد بنایی که خود در آن مسکن نمی‏کند، پس به سوی پروردگار خود می‏رود نه مالی برداشته و نه خانه‏ای به همراه برده است.و نشانه دگرگونی دنیا آن که، کسی که دیروز مردم به او ترحّم می‏کردند امروز حسرت او را می‏خورند و آن کس را که حسرت او می‏خوردند امروز به او ترحّم می‏کنند، و این نیست مگر برای نعمت‏هایی که به سرعت دگرگون می‏شود، و بلاهایی که ناگهان نازل می‏گردد.و نشانه عبرت انگیز بودن دنیا، آن که، آدمی پس از تلاش و انتظار تا می‏رود به آرزوهایش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسیده، امیدش را قطع می‏کند، نه به آرزو رسیده، و نه آنچه را آرزو داشته باقی می‏ماند.سبحان اللّه شادی دنیا چه فریبنده و سیراب شدن از آن، چه تشنگی زاست و سایه آنچه سوزان است نه زمان آمده را می‏شود رد کرد و نه گذشته را می‏توان باز گرداند، پس منزّه و پاک است خداوند چقدر زنده به مرده نزدیک است برای پیوستن به آن و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشته.

4 ارزیابی دنیا و آخرت 

چیزی بدتر از شرّ و بدی نیست جز کیفر و عذاب آن، و چیزی نیکوتر از خیر و نیکی وجود ندارد جز پاداش آن.همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است.پس کفایت می‏کند شما را شنیدن از دیدن، و خبر دادن از پنهانی‏های آخرت.آگاه باشید، هر گاه از دنیای شما کاهش یابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنیای شما افزوده شود.چه بسا کاهش یافته‏هایی که سود آور است، و افزایش داشته‏هایی که زیان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شدید گسترده‏تر از چیزی است که شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بیش از چیزی است که بر شما حرام کرده‏اند، پس آنچه را اندک است برای آنچه که بسیار است ترک کنید، و آنچه را بر شما تنگ گرفته‏اند به خاطر آنچه که شما را در گشایش قرار دادند انجام ندهید.خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدّم دارید، با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است، و آنچه را که واجب کرده‏اند، برداشتند.

پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرارسیدن مرگ ناگهانی بترسید، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته، امید بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمی‏شود باز گرداند، آنچه را امروز از بهره دنیا کم شده می‏توان فردا به دست آورد امّا آنچه دیروز از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نیست، به آینده امیدوار و از گذشته نا امید باشید. از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید).

 

خطبه (113)

و من خطبة له علیه السلام

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّکْرِ نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ کَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلَائِهِ وَ نَسْتَعِینُهُ عَلَى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطَاءِ عَمَا أُمِرَتْ بِهِ السِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِیَتْ عَنْهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُهُ عِلْمٌ غَیْرُ قَاصِرٍ وَ کِتَابٌ غَیْرُ مُغَادِرٍ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِیمَانَ مَنْ عَایَنَ الْغُیُوبَ وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ إِیمَاناً نَفَى إِخْلَاصُهُ الشِّرْکَ وَ یَقِینُهُ الشَّکَّ وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ شَهَادَتَیْنِ تُصْعِدَانِ الْقَوْلَ وَ تَرْفَعَانِ الْعَمَلَ لَا یَخِفُّ مِیزَانٌ تُوضَعَانِ فِیهِ وَ لَا یَثْقُلُ مِیزَانٌ تُرْفَعَانِ مِنْهُ أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّتِی هِیَ الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ زَادٌ مُبَلِّغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ دَعَا إِلَیْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ وَ وَعَاهَا خَیْرُ وَاعٍ فَأَسْمَعَ دَاعِیهَا وَ فَازَ وَاعِیهَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ حَتَّى أَسْهَرَتْ لَیَالِیَهُمْ وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ فَأَخَذُوا الرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ وَ الرِّیَّ بِالظَّمَإِ وَ اسْتَقْرَبُوا الْأَجَلَ فَبَادَرُوا الْعَمَلَ وَ کَذَّبُوا الْأَمَلَ فَلَاحَظُوا الْأَجَلَ ثُمَّ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ غِیَرٍ وَ عِبَرٍ فَمِنَ الْفَنَاءِ أَنَّ الدَّهْرَ مُوَتِّرٌ قَوْسَهُ لَا تُخْطِئُ سِهَامُهُ وَ لَا تُؤْسَى جِرَاحُهُ یَرْمِی الْحَیَّ بِالْمَوْتِ وَ الصَّحِیحَ بِالسَّقَمِ وَ النَّاجِیَ بِالْعَطَبِ آکِلٌ لَا یَشْبَعُ وَ شَارِبٌ لَا یَنْقَعُ وَ مِنَ الْعَنَاءِ أَنَّ الْمَرْءَ یَجْمَعُ مَا لَا یَأْکُلُ وَ یَبْنِی مَا لَا یَسْکُنُ ثُمَّ یَخْرُجُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لَا مَالًا حَمَلَ وَ لَا بِنَاءً نَقَلَ وَ مِنْ غِیَرِهَا أَنَّکَ تَرَى الْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً وَ الْمَغْبُوطَ مَرْحُوما لَیْسَ ذَلِکَ إِلَّا نَعِیماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّ الْمَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَیَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ فَلَا أَمَلٌ یُدْرَکُ وَ لَا مُؤَمَّلٌ یُتْرَکُ فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَغَرَّ سُرُورَهَا وَ أَظْمَأَ رِیَّهَا وَ أَضْحَى فَیْئَهَا لَا جَاءٍ یُرَدُّ وَ لَا مَاضٍ یَرْتَدُّ فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَقْرَبَ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ وَ أَبْعَدَ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ لِانْقِطَاعِهِ عَنْهُ إِنَّهُ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ بِشَرٍّ مِنَ الشَّرِّ إِلَّا عِقَابُهُ وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ بِخَیْرٍ مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا ثَوَابُهُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْیَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِیَانِهِ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِیَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیَانِ السَّمَاعُ وَ مِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ الدُّنْیَا وَ زَادَ فِی الْآخِرَةِ خَیْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ الْآخِرَةِ وَ زَادَ فِی الدُّنْیَا فَکَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رَابِحٍ وَ مَزِیدٍ خَاسِرٍ إِنَّ الَّذِی أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ الَّذِی نُهِیتُمْ عَنْهُ وَ مَا أُحِلَّ لَکُمْ أَکْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَیْکُمْ فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا کَثُرَ وَ مَا ضَاقَ لِمَا اتَّسَعَ قَدْ تُکُفِّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ فَإِنَّهُ لَا یُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الْعُمْرِ مَا یُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ مَا فَاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِیَ غَداً زِیَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ الْعُمْرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ‏ الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی وَ الْیَأْسُ مَعَ الْمَاضِی فَ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‏


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
خطبه 112:
سه شنبه 92 بهمن 22 , ساعت 4:31 صبح  

خطبه 112

 پرهیز دادن از دنیا پرستی 

شما را از دنیا پرستی می‏ترسانم، زیرا منزلگاهی است برای کوچ کردن، نه منزلی برای همیشه مانده است.دنیا خود را با غرور زینت داده و با زینت و زیبایی می‏فریبد.خانه‏ای است که نزد خداوند بی مقدار است، زیرا که حلال آن با حرام، و خوبی آن با بدی، و زندگی در آن با مرگ، و شیرینی آن با تلخی‏ها در آمیخته است، خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد.و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود.خیر دنیا اندک، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده‏اش پراکنده، و ملک آن غارت شده، و آبادانی آن رو به ویرانی نهاده است.چه ارزشی دارد خانه‏ای که پایه‏های آن در حال فروریختن و عمر آن چون زاد و توشه پایان می‏پذیرد و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدّت سفر به آخر می‏رسد 

2 روش برخورد با دنیا 

مردم آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته‏های خود بدانید، و در پرداختن حقوق الهی از او یاری طلبید، و پیش از آن که مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهید.همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان می‏گرید و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شدید است و اگر چه برای نعمت‏های فراوان مورد غبطه دیگران قرار گیرند امّا با نفس خود در دشمنی بسیاری قرار دارند.

3 نکوهش از غفلت زدگان 

یاد مرگ از دل‏های شما رفته، و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است. و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است.همانا شما برادران دینی یکدیگرید، چیزی جز درون پلید و نیّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه یکدیگر را یاری می‏دهید، نه خیر خواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می‏بخشید و نه به یکدیگر دوستی می‏کنید.شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می‏گردید و از متاع بسیار آخرت که از دست می‏دهید اندوهناک نمی‏شوید امّا با از دست دادن چیزی اندک از دنیا مضطرب شده که آثار پریشانی در چهره‏ها آشکار می‏گردد و بی تابی می‏کنید، گویا این دنیا محل زندگی جاودان شما و وسائل آن برای همیشه از آن شماست.چیزی شما را از عیب جویی برادر دینی باز نمی‏دارد جز آن که می‏ترسید مانند آن عیب را در شما به رختان کشند.در بی اعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یک دل شده‏اید، و هر یک از شما دین را تنها بر سر زبان می‏آورید، و از این کار خشنودید همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است.

خطبه (112) 

و من خطبة له علیه السلام

وَ أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَةٍ وَ لَیْسَتْ بِدَارِ نُجْعَةٍ وَ قَدْ تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا دَارٌ هَانَتْ عَلَى رَبِّهَا فَخَلَطَ حَلَالَهَا بِحَرَامِهَا وَ خَیْرَهَا بِشَرِّهَا وَ حَیَاتَهَا بِمَوْتِهَا وَ حُلْوَهَا بِمُرِّهَا لَمْ یُصْفِهَا اللَّهُ تَعَالَى لِأَوْلِیَائِهِ وَ لَمْ یَضَنَّ بِهَا عَلَى أَعْدَائِهِ خَیْرُهَا زَهِیدٌ وَ شَرُّهَا عَتِیدٌ وَ جَمْعُهَا یَنْفَدُ وَ مُلْکُهَا یُسْلَبُ وَ عَامِرُهَا یَخْرَبُ فَمَا خَیْرُ دَارٍ تُنْقَضُ نَقْضَ الْبِنَاءِ وَ عُمْرٍ یَفْنَى فِیهَا فَنَاءَ الزَّادِ وَ مُدَّةٍ تَنْقَطِعُ انْقِطَاعَ السَّیْرِ اجْعَلُوا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلِبَتِکُمْ وَ اسْأَلُوهُ‏ مِنْ أَدَاءِ حَقِّهِ مَا سَأَلَکُمْ وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ الْمَوْتِ آذَانَکُمْ قَبْلَ أَنْ یُدْعَى بِکُمْ إِنَّ الزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا تَبْکِی قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِکُوا وَ یَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا وَ یَکْثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنِ اغْتُبِطُوا بِمَا رُزِقُوا قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِکُمْ ذِکْرُ الْآجَالِ وَ حَضَرَتْکُمْ کَوَاذِبُ الْآمَالِ فَصَارَتِ الدُّنْیَا أَمْلَکَ بِکُمْ مِنَ الْآخِرَةِ وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِکُمْ مِنَ الْآجِلَةِ وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِینِ اللَّهِ مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ مَا بَالُکُمْ تَفْرَحُونَ بِالْیَسِیرِ مِنَ الدُّنْیَا تُدْرِکُونَهُ وَ لَا یَحْزُنُکُمُ الْکَثِیرُ مِنَ الْآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ وَ یُقْلِقُکُمُ الْیَسِیرُ مِنَ الدُّنْیَا یَفُوتُکُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ ذَلِکَ فِی وُجُوهِکُمْ وَ قِلَّةِ صَبْرِکُمْ عَمَّا زُوِیَ مِنْهَا عَنْکُمْ کَأَنَّهَا دَارُ مُقَامِکُمْ وَ کَأَنَّ مَتَاعَهَا بَاقٍ عَلَیْکُمْ وَ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ أَنْ یَسْتَقْبِلَ أَخَاهُ بِمَا یَخَافُ مِنْ عَیْبِهِ إِلَّا مَخَافَةُ أَنْ یَسْتَقْبِلَهُ بِمِثْلِهِ قَدْ تَصَافَیْتُمْ عَلَى رَفْضِ الْآجِلِ وَ حُبِّ الْعَاجِلِ وَ صَارَ دِینُ أَحَدِکُمْ لُعْقَةً عَلَى لِسَانِهِ صَنِیعُ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ وَ أَحْرَزَ رِضَى سَیِّدِهِ 


نوشته شده توسط علی اکبری | نظرات دیگران [ نظر] 
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

معلم:وب معلمان واساتید ودانش آموزان ایران اسللامی

علی اکبری
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 29 بازدید
بازدید دیروز: 70 بازدید
بازدید کل: 57770 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

شورای عالی فناوری [147]
وزارت ارتباطات وفناوری اطلاعات [9]
معلم [55]
سایت وزارت آموزش و برورش [15]
مجتس شورای اسلامی [16]
وبلاگ ریاست محترم جمهوری اسلامی [18]
سایت ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران [41]
سایت مقام معظم رهبری [12]
[آرشیو(8)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
سیاست .
نوشته های پیشین

شعر یاعلی_توجه به معلمان
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
لوگوی وبلاگ من

معلم:وب معلمان واساتید ودانش آموزان ایران اسللامی
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اسلام پیروز است
بی نام خمیمی ئر هیچ جای عالم کشور ما شناخته شده نیست
yemen is going to victor
the saudi kills and crimes at yemen.let,s go for helping the yem
سلام بر شهدای راه حق و آزادی:
اگر آمریکا مسجد هم بسازد. فریاد مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید:
our martyrds
امشب مهمان لاله های پرپر شده مان هستیم: شهدای پاسدار راهتان را ق
آموزش و تحقیقات پیروزی خون بر شمشیر: وعده الهی است: الیس صبح بقر
امام خمینی(ره): مکتبی که شهادت دارد .اسارت ندارد:
امام خمینی(ره): مکتبی که شهادت دارد .اسارت ندارد:
iran nation is very glad and sad for pasdaran martyrds
seyria army against israelian terrorists
hezballah against american terrorists
دانش آموزان تظاهرکننده در مقابل سفارت سعودی در تهران protester a
[همه عناوین(114)][عناوین آرشیوشده]